اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیرقی

نویسه گردانی: BYRQY
بیرقی. [بِ. رَ]. (ص. نسبی) منسوب به بیرق. بیرق دار، واجد بیرق. مثل: علم چوبی است بیرقی، که بیرق بدان بسته باشند/زده باشند. هز چیز بیرق دار. متصل به بیرق. در انگلیسی: pen′noned
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.