کشکول
نویسه گردانی:
KŠKWL
این واژه از دو بخش ساخته شده است: 1ـ کش (پهلو). 2ـ کول (شانه). کیسه ای که از پهلو به روی شانه است که بعدها کوله پشتی جای آن را گرفت. فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
کشکول . [ ک َ ] (اِ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. (برهان ). || کجلول . (انیس الطالبین بخاری ). کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیا...
کشکول ساز. [ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه کاسه ٔ کشکول می سازد. سازنده ٔ کشکول : بود همچو کفگیر دستش درازکه گیرد نقاری (؟) ز کشکول ساز.ملاطغرا (از آنن...