بلوچ
نویسه گردانی:
BLWC
بلوچ در سنسکریت: بلوکه baluka به معنی ریشه ی درخت کُنار و پرنده می باشد؛ در پهلوی: بلُچ baloc و جمع آن بلچان balocAn ( بلوچ ها ) می باشد. این که نام ریشه ی درخت کنار را برای این قوم ایرانی ریشه دار برگزیده اند، برای این است که 1ـ ریشه ی کنار در گستره وسیعی از خاک ها رشد می کند. 2ـ این ریشه به عمق زمین فرو می رود به همین دلیل در برابر کم آبی مقاوم است و نیاز آبی کمی دارد به طوری که بی آب نیز به زندگی خود ادامه می دهد؛ و این دو ویژگی با مردم بلوچ همخوانی دارد؛ زیرا مردمانی هستند که در گستره ای از ایران و پاکستان و افغانستان زندگی می کنند و دوم این که به سرزمین خود دلبستگی فراوان دارند و مهاجرت آنان به جاهای دیگر کم تر از دیگر اقوام ایرانی است و سوم این که مردمانی هستند که با کم ترین امکانات زندگی می کنند مانند درخت کنار که بی آب هم زنده می ماند.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بلوچ . [ ب ُ ](اِ) علامتی که بر تیزی طاق و ایوان نصب کنند. (برهان ). || تاج خروس ، و آن گوشتی باشد که بر سر او رسته باشد. (برهان ). || ...
بلوچ . [ ب َ ] (اِخ ) طایفه ای در میان کرمان و سیستان ، ولایت ایشان را بلوچستان گویند و در ملک کج و مکران و مگس و قلات و پامپور و کنار بحر ...
بلوچ خانه . [ ب ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خواشید، بخش ششتمد، شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 181 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه اس...
کوچ و بلوچ . [ چ ُ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) نام گروهی اند بیابانی که قافله ها زنند بیشتر تیرانداز باشند. (لغت فرس اسدی ). این لغت از توابع است ، و نا...
کوچ و بلوچ . [ چ ُ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) بعضی گویند موضعی است مابین صفاهان و کرمان . (برهان ) (آنندراج ).