لر
نویسه گردانی:
LR
لر: در پهلوی لور lur است به معنی تیزی، تندی، شتاب، سرعت؛ و لوراسب lurAsp یعنی تیز اسب، دارای اسب تیزرو که بعدها لهراسب شده است. (فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
لر طاهرتاتی . [ ل ُ رِ هَِ ] (اِخ ) نام قبیله ای است : یک قبیله همه کرد و لر طاهرتاتی چه بگویم طبق تلمه ٔ حیواناتی .میرنجات (از آنندراج ).
شیخ لر پائین . [ ش َ ل َ رِ ] (اِخ ) دهی است بفاصله ٔ 2 کیلومتری شیخ لر قوریچای شهرستان مراغه و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
حسین آباد لر. [ ح ُ س ِ دِ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. واقع در سی هزارگزی جنوب چکنه بالا. ناحیه ای اس...
ایل بالاگریوه از چند طایفه تشکیل می شود که همه از نسل فردی به اسم کرم کلهر هستند : ایلکُردعلیوند ، ایل مرادعلیوند ( شیرولی وند ، برجعلی وند ، گنجعلی ...
زاویه ٔ شیخ لر. [ ی َ ی ِ ش َ ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان رهال از بخش حومه ٔ شهرستان خوی . واقع در 25هزارگزی جنوب باختری خوی و 8 هزارگزی ...
گل لر قره صوفی . [ گ ُ ل َ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 21هزارگزی جنوب قره آغاج و 44هزار...
گل لر محمدحسین . [ گ ُ ل َ م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشگین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 20هزارگزی شمال باخت...
لر نوری جان بی بی . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران مرکب از شصت خانوار ساکن همراه عمله .