آصف
نویسه گردانی:
ʼAṢF
این واژه در سنسکریت آسو āsev است و فعلی می باشد با این معانی: 1- معاشرت - رفت و آمد - همنشینی ـ همزیستی کردن. 2ـ-رفتن و پیدا کردن یا یافتن. 3- ساکن - ماندگار شدن، اقامت کردن، توجه - خدمت کردن. 4- ارج نهادن، احترام گذاشتن. 5- طرفداری - پشتیبانی - جانبداری کردن. 6- رابطه جنسی داشتن. 7- دوست داشتن، نوازش کردن. 8ـ-با سخت کوشی انجام دادن، با جدیت اجرا کردن. 9- تکرار - تمرین - ممارست کردن.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
آصف . [ ص َ ] (اِخ ) پسر برخیا. نام وزیر یا دبیر سلیمان نبی و یا دانشمندی از بنی اسرائیل ، و گویند این همان کس است که علمی از کتاب داشت و ...
آصف خان . [ ص َ ](اِخ ) نام وزیر جهانگیر پادشاه هند، و او اصلاً اصفهانی و پسر میرزا رفیعالدین و برادرزاده ٔ میرغیاث الدین است . در جوانی بهندوست...
کسر آصف . [ ک َ رِ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان . کوهستانی و سردسیر است و 362تن سکنه دارد. (فرهنگ جغراف...
عرق آصف . [ ع ِ ق ِ ص ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیخ کبر است . (مخزن الادویه ). ۞
آصف ثانی. مراد قوام الدین حسن ممدوح حافظ بوده و در اشعار او هر کجا آصف ثانی و یا آصف آمده قوام الدین حسن در نگر بوده است. قوامالدین حسن شیرازی از وزی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فرامرز آصف نخعی با نام هنری فرامرز آصف (زاده ۵ آبان ۱۳۲۹[۱]) خوانندهٔ، آهنگساز و ترانهسرا سبک پاپ و ورزشکار سابق ایرانی است. وی مدال برنز بازیهای آس...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آصف الدوله . [ ص َ فُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) پسر شجاع الدوله . از امراء و نُوّاب هندوستان ، و او بزبان فارسی وارد بوده و شعر می سروده . مدت امارت او ...