اجازه ویرایش برای همه اعضا

طعمه

نویسه گردانی: ṬʽMH
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: رنجال ranjāl (دری). جاگدی jāgdi (سنسکریت: jāgdhi) واژه ی پایدام که برخی آن را پهلوی می دانند، در میان واژه های پهلوی دکتر فره وشی، مکنزی و آنکُتیل دوپرون دیده نمی شود.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
طعمة. [ طِ م َ ] (ع اِ) روش خوردن .یقال : فلان حسن الطعمة؛ ای حسن السیرة فی الاکل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روش و سیرت در خوردن : ز جغد و ب...
طامة. [ طام ْ م َ ] (ع اِ) روز قیامت ، بدان جهت که غالب و فوق همه چیزهاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در لغت روز قیامت را گویند کما فی الص...
طامح . [ م ِ ] (ع ص ) زن که بی اجازت شوی در اهل خود رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن نافرمان . سرکش . (غیاث اللغات ). || زن نگرنده بسوی ...
تامة. [ تام ْ م َ ] (ع ص ) تأنیث تام .ج ، تامات . رجوع به تام و تامات و فرهنگ نظام شود.
تأمه . [ ت َ ءَم ْ م ُه ْ ] (ع مص ) مادر گرفتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
علت تامه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ تام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبب کامل . امری که خود مستقلاً وجود چیزی را ایجاب کند. (از فرهنگ اصطلاحا...
طامة الکبری . [ طام ْ م َ تُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) (الَ ...) لقب شیخ نجم الدین ، ابوالجناب ، احمدبن عمر الخیوقی است . رجوع به ابوالجناب شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.