عادت
نویسه گردانی:
ʽADT
وانایی یا رفتاری همیشگی و خودخواسته به دست آمده در کردارها و یا واکنش به رویدادها که بر اثر تکرار در فرد نهادینه شده است جدای از این که با هنجارهای اخلاقی یا قانونی همخوانی داشته باشد یا نداشته باشد. (https://www.cnrtl.fr/definition/habitude) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَزیک (سغدی) سیله seyla (سنسکریت: śeyla) ساتمی sātmi (سنسکریت: sātmya) هوکارَه (لری) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
عادت داشتن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) خو گرفتن به چیزی : چنان دانم که بسیار خوردن عادت داری . (گلستان ).
خلاف عادت کردن . [ خ ِ / خ َ ف ِ دَ ک َ دَ ](مص مرکب ) عمل برخلاف روال عادت انجام دادن . آنچه عادت است بر ضد آن رفتن . ناموافق با عادت ع...
ادت . [ ] (اِخ ) صنم کان فیه [ فی المولتان ] من الخشب مغشی بالسختیان الاحمر، فی عینیه یاقوتتان نفیستان و اسمه ادت باسم الشمس و کان یح...
عدت . [ ع ِدْ دَ ] (ع اِ)عِدّة. شمار. (آنندراج ). || ایام طلاق زنان که در آن مدت شوهر نکنند. برای مطلقه سه حیض یا سه ماه و برای بیوه چ...
نک مدت در همین لغت نامه: مدت عدت ؛ ایام بعد طلاق که در آن عرضه زن شوهر نکند، برای مطلقه سه حیض یا سه ماه و برای بیوه چهار ماه و ده روز و عدت زنان حامل...
ساز و عدت . [ زُ ع ُدْ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و برگ . برگ و ساز. ساز و اهبت : و کیخسرو و لشکر او با ساز و عدت تمام روی بدیشان نهادند...