اشخاص . [ اَ ] (ع  اِ) ج ِ شخص . شخص ها. تن ها. کالبدها. ج ِ شخص ، بمعنی  کالبد مردم  و جز آن  و تن . (آنندراج ) : گرچه  نه  غایبند به  اشخاص  غایبندو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اشخاص . [ اِ ] (ع  مص ) در تعب  انداختن . (منتهی الارب ). بی آرام  کردن . کسی  را مضطرب  کردن . (از اقرب  الموارد).  ||  نفی  بلد کردن . (منتهی  الارب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اشخاص  کردن . [اِ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) گسیل  کردن . روانه  کردن . فرستادن  :  سلطان  اَشخاص  را در طلب  او اِشخاص  کردو در گرد مرکب  او نرسیدند. (ترجم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مدفن موسی و هارون
حضرت موسی و هارون از طرف خدا مامور شدند به جانب کوه هور رهسپار شوند چون به آن مکان رسیدند حضرت هارون وفات یافت و حضرت موسی او ر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اشخاس .[ اِ ] (ع  مص ) غیبت  کردن  کسی  را.  ||  ترشروئی  کردن  در سخن . (منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).