متحرک
نویسه گردانی:
MTḤRK
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اژواندی ežvāndi (سغدی) نیوارته nivārte (سغدی: nivarte) پویا puyā، جنبنده، جنبان (دری)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
متحرک . [ م ُ ت َ ح َرْ رِ ] (ع ص ) جنبنده . (آنندراج ). مأخوذ ازتازی ، کسی و یا چیزی که بجنبد و در حالت حرکت باشد و جنبان وحرکت کنان و جنبند...
پل متحرک . [ پ ُ ل ِ م ُ ت َ ح َرْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پلی که میتوان آن را حرکت داده بالا برد و فرود آورد. پل گردان .
خطکش متحرک یا Constrained Ball ابزاری است دوکاره .هم مداد یا خودکار است هم خطکش.
مداد یا خود کار خود را در شکافی که تعبیه شده قرار داده و به کمک چرخ ...
اعتبار متحرک . [ اِ ت ِ رِ م ُ ت َ ح َرْ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح بانکی ، تنخواه گردان . (واژه های نو فرهنگستان ). وجهی که در اختی...
مرده متحرک یا زامبی (در زبانهای اروپایی: zombie) به جسدهای متحرکی گفته میشود که روح ندارند. مردههای متحرک امروزه در فیلمهای ترسناک غربی زیاد دیده ...