اجازه ویرایش برای همه اعضا

تام

نویسه گردانی: TAM
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسپت espat، ژوک žuk (سغدی) هماک hamāk (پهلوی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تام سوی . (اِخ ) ۞ بندر آزادی است به فرمز که در سال 1858 م . برای تجارت اروپاییان آزادی این بندر تأمین گردید و در اول اکتبر سال 1884 د...
تام قلندر. [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در یازده هزارگزی باختر سرخس و ده هزارگزی شمال شوسه ٔ ع...
اعداد تام . [ اَ دِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن است که اجزای او (چون ) جمله کنی همچند او باشند، چون شش که او را سه نیمه بود و دو س...
تام رسول . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی ، در بخش سرخس شهرستان مشهد و پانزده هزارگزی شمال باختری سرخس وچهارهزارگزی باختر راه ماش...
باد در تام . [ دَرْ ] (اِ مرکب ) زکام . (ناظم الاطباء).
تجنیس تام . [ ت َ س ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنست که دو کلمه ٔ متفق اللفظ مختلف المعنی بکار دارد، چنانکه خاقانی گفته است :مفخر خاقانی...
تام و تمام . [ تام ْ م ُ / م م وَ ت َ ] (ص مرکب ) از اتباع . کامل . بی عیب . کامل از هر جهت . اقصی کمال ممکن . بدون نقص .
تام قنبرعلی . [ ق َ ب َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد است و در دوازده هزارگزی باختر سرخس و یازده هزارگزی شمال شوس...
اسطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسطرلابی که تمام مقنطرات را از یک تا نود دارا باشد. (التفهیم ص 297 ح ) : و آلات ...
اصطرلاب تام . [ اُ طُ ب ِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطرلاب تمام . برای هر درجه ای معمول است . (از مفاتیح خوارزمی ): و اصطرلابهای تام ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.