 
        
            فرانک
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        FRʼNK
    
							
    
								
        این نام در پهلوی frānak نگاشته شده (فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی)؛ در سغدی frān و در سنسکریت prāna (در سنسکریت واج ف نیست) هر دو به معنی دم، نفس، باد زندگی، زندگی، نیرو، توان است و یکی از پنج باد حیاتی است (اپانه apāna، اودانه udāna، پرانه prāna، سمانه samāna، ویانه vyāna) (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964) که پسوند صفت ساز اَک ak به آن افزوده شده و فرانک شده به معنی زندگی بخش، جان بخش، توان بخش، نیرو بخش.***فانکو آدینات 09163657861
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِ) پروانه . سیاه گوش . فرانه . فرانق . (یادداشت  به  خط مؤلف ). رجوع  به  فرانق  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرانک . [ فْرا /ف ِ ] (فرانسوی ، اِ)  ۞  نام  سکه ای  است  از ملک  فرانسه . (آنندراج  از مسافرت نامه ٔ شاه  ایران ). واحد پول  در فرانسه ، بلژیک  و سو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) نام  مادر فریدون  است . (برهان ). مادر فریدون  فرخ  بود که  او را در بیشه ٔ مازندران  پنهان  کرده  بود، چنانکه  در تواریخ  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) دختر دهقان  برزین  که  زن  بهرام  گور بود. (ولف ) : مهین  دخت  را نام  ماه آفریدفرانک  دگر بد، دگر شنبلید.فردوسی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرانک . [ فْرا / ف ِ ] (اِخ )  ۞  یک  فرد قبیله ٔفرانکها که  اصلاً از قبایل  ژرمن  بودند و امپراطوری  فرانکی   ۞  را به  وجود آوردند و در حدود قرن  نه...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کاراکال. حیوانی است زیبا، شکارچی و بسیار چابک. در قدیم به این حیوان پرانک، پروانک، سیاه گوش و یا غره غولاغ (ترکی) هم می گفتند.
از خانواده گربه سانا...