ریاست
نویسه گردانی:
RYAST
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سروری، پیشوایی (دری) پراشاس parāŝās (سنسکریت: prāŝās) سعدی: پراشاس به دست کسانی خطاست که از دست شان دست ها برخداست ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ریاست . [ س َ] (ع اِمص ) حکومت . فرماندهی . سرکاری . سروری . فرمانروایی . سرداری . سالاری . حکمرانی . (ناظم الاطباء). سری . مهتری . رهبری . زعامت . ...
این واژه تازى (اربى) است و برابرهاى آن به پارسى چنینند: اَپَرَکى Aparaki (پهلوى: ریاست، مافوقیت) ، اَپَرتَرى Apartari (پهلوى: ریاست، تفوّق) ، اَپَرمان...
ریاست طلب . [ س َ طَ ل َ ] (نف مرکب ) طالب سروری و مهتری . ریاست جوی . (یادداشت مؤلف ). کسی که دوستدار ریاست و سروری باشد. (فرهنگ فارسی معین...
ریاست طلبی . [ س َ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) دوستداری ریاست . (از فرهنگ فارسی معین ). صفت ریاست طلب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریاست طلب شود.