اجازه ویرایش برای همه اعضا

نورانی

نویسه گردانی: NWRʼNY
همتای پارسی این واژه ای عربی، اینهاست: تابان، تابناک، رخشان، درخشان، تابنده، فروزان، پرفروغ، لیان layān (دری) شیدون ŝeyd (دری + پسوند پهلوی «اون») برازاگ barāzāg (پارتی و مانوی: brāzāg)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نورانی . [ نی ی / نی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به نور. روشن .(از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دارای نور. منور. (ناظم الاطباء). بانور. (یادداش...
حرف نورانی . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد اهل خرد حرفهائی که در آغاز سوره های قرآنی آمده است : الم . الر. حمعسق . طسم ، که همه ٔ آ...
حجاب نورانی . [ ح ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) ظهور. || لطف . جمال . و جمله ٔ صفات حمیده . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عالم نورانی روحانی . [ ل َ م ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم مجردات است . (از شرح حکمة الاشراق ص 157).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.