تحمیل
نویسه گردانی:
TḤMYL
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سپاند sapānd (کردی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تحمیل . [ ت َ ] (ع مص ) بار برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). چیزی را بر دیگری حمل کردن . (ف...
تحمیل واقع. [ ت َ ل ِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) نزد بلغا عبارتست از آنکه وجود عینی رادر وقوع حالی حملی لطیف پیدا کند، و سببی در بیان...
طحمیل . [ طِ ] (ع اِ) بعربی اسم دیک است . (فهرست مخزن الادویه ).