و
نویسه گردانی:
W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲,۱۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
خاطرات و خطرات کتابی است شامل خاطرات و شرح زندگانی مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) از رجال اواخر دوران قاجار تا اوایل دوران پهلوی که به نثر نوشته شده است....
اینکه/این که: که در [اینکه] حرف ربط است؛ مانند: اینکه می گویند آن خوشتر ز این یار ما این دارد و آن نیز هم (حافظ)؛ ولی اگر به معنی این چیزی که یا این ک...
مواجه بودن، رو در رو بودن
۵۳ نفر در اصطلاح به اولین زندانیان سیاسی گفته میشود که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ خورشیدی بازداشت شدند. این زندانیان که اکثرا در زندان قصر محبوس بود...
معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفتی است ، یعنی عرضه و لیاقت انجام کاری را ندارد.
بال به معنی دل است..و حال بال به معنی حال دل است...این واژه در زبان بختیاری به صورت پرسشی( حال و بالتان چطور است؟!) بسیار مورد استفاده قرار میگیرد!ثبت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
داد و ستد کردن .[ دُ س ِ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سودا کردن . معامله .
خرد و مرد کردن . [ خ ُ دُ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دَک ّ، رَقّت . (تاج المصادر بیهقی ). بَس ّ. رَض ّ. (تاج المصادر بیهقی ).
خرد و خمیر شدن . [ خ ُ دُ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت خردشدن . خرد و خاکشی شدن . بقطعات بسیار ریز خرد شدن .