و
نویسه گردانی:
W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲,۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
بی سر و دلانه . [ س َ رُ دِ ن َ /ن ِ ] (ق مرکب ) بطور بی پروایان . (غیاث ) (آنندراج ).
بی کم و زیاد. [ ک َ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بدون زیاده و نقصان . بدون عیب . کاملاً و بالتمام . درست و صحیح . (ناظم الاطباء).
بی کم و کاست . [ ک َ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی نقصان یعنی کامل و متمم . (آنندراج ).
بی قیل و قال . [ ل ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + قیل + و + قال ) بی بحث و گفتگو. بی جر و بحث . بی داد و فریاد : ای لقای تو جواب هر سؤال مشکل از...
پارم و پلزانس . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ۞ دوک نشین پارم و پلزانس در قدیم کشوری سلطنتی در شمال ایتالیا (از 1545 م .951/ هَ . ق . تا 1859م ./ 1275 ...
بی زاق و زیق . [ ق ُ / زاق ْ ق ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به زاق و زیق ، زاغ و زوغ و زاغ و زیغ شود.
بی زاغ و زیغ. [ غ ُ / زاغ ْ غ ُ ] (ترکیب عطفی ،ص مرکب ) در تداول عامه ، بی زاق و زوق . بی زاق و زیق . بی زاغ و زوغ . بی بچه و امثال آن . ...
بی رسم و راه . [ رَ م ُ ] (ص مرکب ) بی طریق و آیین . بی قاعده و قانون . رجوع به رسم و راه شود.
بی دست و پای . [ دَ ت ُ ] (ص مرکب ) بی دست و پا در تمام معانی . رجوع به بیدست و پاشود. شاهد ذیل هم بمعنی اصلی که فقدان دست و پای باشد ...
بی دست و پایی . [ دَ ت ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی دست وپا. || بیعرضگی . بی کفایتی . || بی قدرتی . بی زوری . ناتوانی . ضعف : چون اجل...