انسجام
نویسه گردانی:
ʼNSJAM
به هم پیوستگی، یکپارچگی، همخوانی، هماهنگی میان اجزای یک چیز (فرهنگ بزرگ سخن) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یکدستی، به هم پیوستگی (دری) گونجان gunjān (کردی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انسجام . [ اِ س ِ ] (ع مص ) روان شدن اشک و جز آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : انسجم الدمع فانسجم و کذلک الماء. (ناظم الاطباء)....
انسجام هماهنگی همسازی موافقت ا. ترکیبی منظم یا دلپذیر از عناصر در یک کل: هماهنگی رنگ. نظم و هماهنگی جهان هستی ب رابطه ای که در آن اجزای مختلف با هم وج...