طوک
نویسه گردانی:
ṬWK
وحشی ، هار ، انسان با خوی حیوانات وحشی به خصوص سگ ، مجازا جسی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
توک . (اِ) به معنی چشم باشد که به عربی عین خوانند. (برهان ). چشم را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج )...
شش توک . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از قنات است . محصول آنجا غلات وارزن و...
تک و توک . [ ت َک ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، بندرت . معدودی . قلیل . بندرت بکمیت عددی : تک و توکی برگ بر درختان مانده ...