اجازه ویرایش برای همه اعضا

سهیل

نویسه گردانی: SHYL
این نام در فرهنگ عربی - فارسی لاروس و نیز اقرب الموارد بی این که معنی واژه را نوشته باشند، آمده که نام ستاره ای است. در فرهنگ های کهن عربی العین (قرن دوم)، مفردات (قرن چهارم) لسان العرب (قرن هفتم) و مجمع البحرین (یازدهم) نیامده است. از این رو با اطمینان می توان گفت که این واژه عربی نیست. در فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 1251 ستون سوم، واژه سهله sohala دیده می شود که به معنی خشنود ـ خرسند ـ راضی ـ شاد کننده است. که سهیل و سهیلا از آن ساخته شده است. در افسانه های هند باستان آمده که با دمیدن ستاره ی سهیل، آبهای آۀوده پاکیزه می شوند. (فرهنگ سنسکریت ـ فرانسه ژرارد اوئه)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
فرح آباد سهیل . [ف َ رَ س ُ هَِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔشهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
خاتم سهیل نشان . [ ت َ م ِ س ُ هََ /هَِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دهان محبوب و معشوق و شاهد و ساقی باشد. (برهان ) : زان خاتم سهی...
سحیل . [ س َ ] (ع اِ) جامه ٔ از ریسمان یک تاه بافته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رشته ٔ یک تو. (مهذب الاسماء). || رسن یک ت...
سحیل . [ س َ ] (اِخ ) نام یک قطعه زمین واقع در بین کوفه و شام . (معجم البلدان ).
صهیل . [ ص َ ] (ع اِ) بانگ اسپ . (منتهی الارب ). آواز اسب . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). شیهه . شنه . صهال . || (مص ) بانگ کردن اسب . (منتهی...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.