تعزیر
نویسه گردانی:
TʽZYR
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ازام ozām (سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تعزیر. [ ت َ ] (ع مص ) نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد) : گر خود همه بیداد کند هیچ مگوییدتعزیر دلارام ب...
تعزیر. [ ت َ ] (ع اِ) ضربی که کمتر از حد باشد و یا سخت ترین ضرب . (ناظم الاطباء). تأدیب کمتر از حد. (از اقرب الموارد). سیاست و عقوبت .
تعزیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عقوبت کردن . (ناظم الاطباء) : دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنندپنهان خورید باده که تعزیر می کنند. حا...
تعذیر. [ ت َ ] (ع مص ) ثابت نشدن کسی را عذری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عذر بدروغ آوردن . (زوزنی ). عذر آوردن . (...
تأزیر. [ ت َءْ ](ع مص ) ازار پوشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی را ازار بربستن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشاندن . (از اقرب ...