سپاس
نویسه گردانی:
SPAS
واژه ای گفتاری یا نوشتاری که با آن ارزشمندی کاری (مادی یا معنوی) را که کسی انجام داده، نشان می دهیم و بر مهربانی انجام دهنده گواهی می دهیم و خود را نیازمند مهربانی های او نشان می دهیم. (https://www.cnrtl.fr/definition/merci) این واژه در اوستایی spas (توجه کردن، احترام نهادن)؛ در پارتی و مانوی: اَسپاس aspās؛ در سغدی: espās؛ و در پهلوی: spās بوده است و از سه پاس ساخته نشده است؛ و این که برخی این واژه را پاسداشت سه پاس (پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک) دانسته اند، برداشتی شاعرانه است. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سپاس . [ س ِ ] (اِ) پهلوی «سپاس » ۞ ، ارمنی «سپاس - ام » ۞ (خدمت ). (حاشیه ٔ برهان قاطع معین ). حمد و شکر و نعمت . (برهان ) (غیاث ). حمد. (دهار...
بی سپاس . [ س ِ] (ص مرکب ) (از: بی + سپاس ) ناسپاس . بیوفا و نمک بحرام . (از ناظم الاطباء). ناشکر. کافرنعمت : ستاینده کو بی سپاسست نیزسزد گر ندا...
سپاس گزار. [ س ِ گ ُ ] (نف مرکب ) شاکر.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آگاه بودن به ارزش چیزی ، قدرشناس بودن (در گفتار و کردار) ، ابراز احترام از راه سپاس گزاری.
سپاس کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکر کردن : یقین سپاس کنی مر حکیم باطن راکه جز به حکمت ظاهر نیوفتد اظهار. ناصرخسرو.گر از من رخ نهان ...
سپاس گفتن . [ س ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) شکر کردن . شکر گزاردن : الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که ندانی شمار کرد. سعدی .بسرپنجگی ...
یزدان سپاس . [ ی َ س ِ ] (صوت مرکب ) سپاس یزدان را. شکر خدا. (یادداشت مؤلف ) : که یزدان سپاس ای جهان پهلوان که ما از تو شادیم و روشن روان...
سپاس داشتن . [ س ِ ت َ ] (مص مرکب ) ممنون بودن . شکر داشتن . تشکر. شکر. شکران . (منتهی الارب ) : ز کردار هر کس که دارم سپاس بگویم به یزدان نی...
سپاس گزاردن . [ س ِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) شکر کردن . شاکر بودن : خدای رابشناس و سپاس او بگزارکه جز بدین دو نخواهیم بود ما مأخوذ.ناصرخسرو.