ثبت
نویسه گردانی:
ṮBT
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ممپ mamp (سغدی: manpes) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ثبت . [ ث َ ] (ع مص ،ص ، اِ) قرار دادن . برجای بودن . ثبوت . استواری . پایداری . || حجت . دلیل . برهان . بینة. سلطان . || نوشتن . || مهر توقیع...
ثبت . [ ث َ ب َ ] (ع اِ) ثبات و قیام . له ثَبَت ٌ عندالحملة. || دلیل . حجت : لا اَحکم ُ بهذا الاّ به ثَبَت . || مرد ثقه : فلان ثبت من الأث...
ثبت . [ ث َب ْ ب ِ ] (ع ص ) در اصطلاح درایه رجوع به متقن شود.
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ممپ mampe-vimel ممپ (سغدی manpes ثبت) ویمل (مانوی vime حالت با پسوند جمع لکی اِل) ***فانکو آدینات 09163657861
ادارۀ ثبت. نام کوتاه و مصطلح برای: «ادارۀ کل آمار و ثبت احوال کشور»، «ادارۀ کل ثبت احوال کشور»، «ادارۀ کل ثبت احوال» (برای مثال: «ادارۀ کل ثبت احوال ...
ثبت اسناد. [ ث َ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداره ٔ ثبت اسناد؛ اداره ای که بدانجا اسناد عقود و ایقاعات را در دفاتر رسمی دولتی نویسند تا...
ثبط. [ ث َ / ث َ ب َ ] (ع مص ) ثبط از امر؛ بازداشتن از کار و بر تأخیر و درنگ داشتن کسی را. || آماسیدن ، چنانکه لب . || سست و گران بار شدن ....
ثبط. [ ث َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) احمق در کار خود. || مرد ضعیف . || مرد گرانبار. || اسب گران و سست . ج ، اثباط، ثِباط.
سبت . [ س َ ] (ع مص ) استراحت . آسایش . (منتهی الارب ). فروخفتن . (زوزنی ) (دهار). || بریدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || قیام کردن . (...