اجازه ویرایش برای همه اعضا

هوس

نویسه گردانی: HWS
این واژه در سنسکریت اَوَس avas می باشدو دارای شش معنی است: 1ـ لطف، مرحمت، عنایت. 2ـ پشتیبانی، حمایت. 3ـ برآورد، ارزیابی، تخمین. 4ـ شادی، خوشی، لذت، کیف 5ـ هوس، آرزو. 6ـ رو به پایین، سرازیری. (فرهنگ سنسکریت - فرانسه ژرارد اوئه gerard Huet) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
هوس گوی . [ هََ وَ ] (نف مرکب )سوفسطایی . اهل سفسطه . (یادداشت مؤلف ) : شراب حکمت شرعی خورید اندر حریم دین که محرومند ازاین عشرت هوس گویان ...
هوس گویی . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) سفسطه .
ژان هوس . (اِخ ) ۞ نام یکی از روحانیون چک مولد هوزی نتز ۞ (بوهم ). وی در باب تعلیمات ویکلیف ۞ مبنی بر اصلاح مذهب مسیح و اعتراض بر پا...
هوس رانی . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) دنبال هوس رفتن . کار هوس ران .
هوس شدن . [ هََ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به هوس آمدن . آرزو و خواهانی یافتن : طبع تو را تا هوس نحو شدصورت علم از دل ما محو شد.سعدی .
هوس کاری . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) در پی هوس بودن : هوس کاری آن فرهاد مسکین نشان جوی شیر و قصرشیرین .نظامی .
هوس بازی . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) در پی هوس رفتن . هوس باختن : ببایدهوس کردن از سر به درکه دور هوس بازی آمد به سر.سعدی .
صاحب هوس . [ ح ِ هََ وَ ] (ص مرکب ) بوالهوس . بلهوس . دارای هوس . آنکه به هوای دل رود : اینجا شکری هست که چندین مگسانندیا بوالعجبی کاین هم...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ریژوکام rižo-kām (دری) ***فانکو آدینات 09163657861
هوس کردن . [ هََ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هوس داشتن . در هوس افتادن . خواستن . خواهانی و آرزو کردن : چنان به پای تو در مردن آرزومندم که زندگا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.