اجازه ویرایش برای همه اعضا

مرو

نویسه گردانی: MRW
مَرو (ترکمنی: Merw)، در کتب تاریخی معروف به مرو شاهگان (در عربی: مروالشاهجان)، یکی از شهرهای بزرگ تمدن ایران و فارسی‌زبان در آسیای میانه و در جاده ابریشم بود. ویرانه‌های آن امروزه در انتهای جنوبی بیابان قره‌قوم و به فاصلهٔ ۱۴۵ کیلومتری شمال شرقی سرخس واقع است و ناحیه اطراف آن از رود مرغاب (مرو رود) مشروب می‌شود. شهر امروزی ماری که مرکز استان مرو در ترکمنستان است در ۳۰ کیلومتری مرو باستان ساخته شده است.[۱] مرو» بارها حاکم‌نشین خراسان بزرگ، از شهرهای باستانی ایران و مهد فرهنگ ایرانی و زبان و ادبیات فارسی بود و سامانیان بزرگترین کتابخانه همگانی را که الگوی کتابخانه‌های بزرگ بعدی شده است در آنجا بنیاد کرده بودند. کتابخانه مرو بزرگترین کانون پژوهشی قرون وسطا و نیز مرکز تالیف و ترجمه و تکثیر کتاب به زبان فارسی بود. سابقه سکونت انسان در مرو از هزاره سوم پیش از میلاد تا قرن هجدهم میلادی می‌رسد. مغول‌ها طی سه موج از حملات، اکثریت مردم مرو را کشتند و شهر را به‌طور کامل ویران کردند. پس از بازسازی‌های مقطعی بعدی، سرانجام ازبک‌ها در سال ۱۷۸۹ میلادی شهر را ویران و مردم ایرانی آن را به بخارا کوچاندند، پس از آن مرو باری دیگر به ویرانه تبدیل شد و دیگر هرگز خود را بازنیافت.[۲] به ساکنان مرو در فارسی مَروَزی به معنی «زیَنده در مرو» گفته می‌شود. مردم نواحی شرقی خراسان مرو را به نام مور «Mowr» و باشندگان آن را موری (بر وزن دوری به معنی بشقاب) می‌گویند. مرو در زمان اسکندر مقدونی و جانشینانش به نام‌های اسکندریه (یونانی: Ἀλεξάνδρεια) و انطاکیهٔ مرغیانه (یونانی: Ἀντιόχεια ἡ ἐν τῇ Μαργιανῇ)[۳] نیز شناخته می‌شده است. مرو بزرگ در قرون وسطی معروف بود به «مرو شاهجان» تا با مروالرود که مرو کوچک است اشتباه نشود. ظاهراً شاهجان معرب شاهگان فارسی و به معنی شاهانه و شاهوار است. یاقوت و بعضی نویسندگان دیگر معتقدند که شاهجان به معنی جانِ شاه است. در دارالامارهٔ شهر گنبدی از آجر افراشته شده بود که به قول اصطخری پنجاه و پنج ذراع قطر داشت و زیر این گنبد بود که نخستین جامه‌های سیاه، رنگ‌آمیزی شد و این رنگ شعار عباسیان واقع گردید.[۴] پیشینه مرو (سمت راست)، با نام انطاکیه (Antiochia) بر روی نقشهٔ رومی تبیولا پیتینگریانا، متعلق به قرن چهارم میلادی. پیشینهٔ مرو به پیش از میلاد مسیح می‌رسد. مرو از شهرهای باستانی و از مراکز فرهنگی ایران باستان بوده است. داریوش اول در سنگ‌نبشته بیستون این منطقه را به نام «مَرگوش» یاد کرده و آن را با غرب اسم برده است. اما جغرافیانویسان قدیم آن را مَرْگیانا نامیده و جداگانه ذکر کرده‌اند. اسکندر در سال ۳۲۹ یا ۳۲۸ قبل از میلاد، یکی فرماندهان خود به نام کراتروس را با دستور بنای دژ و شهر مرو اعزام کرد تا مانعی در برابر حملات شمالی باشد. این شهر تا مدتی پس از تأسیس، «اسکندریه»، و پس از بازسازی به علت نامعلوم در دورهٔ سلوکیان، نام «آنتیوخیا مرگیانا» را بر خود گرفته است.[۳] این شهر با وجود قرار داشتن در قلمروی پارت در ابتدا به تصاحب پادشاهی یونانی باختر در می‌آید.[۵] مرگیان یا مرو از سرزمین‌های تابع اشکانیان به‌شمار می‌آمد و در دورهٔ ساسانیان آباد بوده است و چنان‌که در تاریخ ثبت است یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی پس از شکست جنگ نهاوند (۲۱ هجری/۶۴۲ میلادی) به ری، اصفهان، کرمان، بلخ و سپس مرو رفت و از شاه چین و خاقان ترک کمک خواست اما چون از سوءنیت ماهوی سوری مرزبان مرو نسبت به خود آگاه شد به آسیابانی خسرونام پناه برد و او یزدگرد را به طمع لباس فاخرش کشت (۳۱ ه‍.ق /۶۵۱ میلادی). داستان کشته شدن یزدگرد سوم به‌دست آسیابانی در مرو از آن پس سرزمین‌های شرقی ایران یکی پس از دیگری و از جمله مرو به تصرف مسلمان درآمد و سلسله‌های مختلف یکی پس از دیگری بر این ناحیه حکومت کردند و اهمیت آن همچنان محفوظ بود. مرو شاهگان ( شایگان، شاهی‌گان، به معنی سلطنتی) یکی از چهار شهر قدیم خراسان بود که زمانی پایتخت این استان بوده است سه شهر دیگر خراسان نیشابور و بلخ و هرات بود. شهر مرو بواسطهٔ نزدیکی به خوارزم و فرارود از یک طرف و اتصال آن به سرخس و نیشابور از طرف دیگر از نظر نظامی و تجاری موقعیتی خاص داشته است به همین جهت در زمان ساسانیان و در دورهٔ تسلط اعراب تا زمان مأمون همیشه این شهر پایتخت خراسان بوده است. طاهریان مرکز خراسان را به نیشابور انتقال دادند. سامانیان پایتخت را به بلخ و بخارا منتقل کردند ولی در دوران فرمانروائی سلجوقیان شهر مرو که در مجاورت یورت آن‌ها بوده مرکز امپراتوری بزرگ سلجوقی‌ها گردید. در عهد سلطان سنجر مرو پایتخت خراسان بود و از معتبرترین شهرهای ایران. آبادی و اعتبار مردم آن تا آنجا بود که زمین‌داران و دهقانان آن در توانگری با امرا و ملوک اطراف دم همسری می‌زدند و مانند گرگانج خوارزم اهل فضل در آنجا گرد می‌آمدند و در مدارس و کتابخانه‌های آنجا روزها را به فراگیری دانش می‌گذراندند. این شهر در ۵۵۰ ه‍.ق ده کتابخانهٔ بزرگ عمومی داشت که یکی از آن‌ها دوازده هزار جلد کتاب داشت. مردم مرو ایرانی و زبانشان فارسی بوده است. در نیمهٔ دوم قرن چهارم که مقدسی شهر مرو را دیده است گوید یک‌سوم حومهٔ آن ویران بوده، ولی یک قرن بعد یعنی در زمان سلجوقیان شهر مرو وسعت یافت و بر اهمیت آن افزوده شد و سلطان سنجر سلجوقی آخرین پادشاه آن سلسلهٔ بزرگ به سال ۵۵۲ در آنجا به خاک سپرده گشت و آثار قبر وی هنوز در آنجا دیده می‌شود. یاقوت که در سال ۶۱۶ در مرو بوده و قبر سلطان سنجر را دیده است و گوید آن قبر در زیر گنبدی بلند و آسمانی‌گون است و از مسافت یک روز راه دیده می‌شود. یاقوت گوید در زمان وی مرو دو مسجد جامع بزرگ داشت در درون یک بارو که یکی از آنها به حنفی‌ها و دیگری به شافعی‌ها مخصوص بود. یاقوت سه سال در مرو اقامت کرد و در این مدت به جمع‌آوری موارد فرهنگِ بزرگِ جغرافیاییِ خود موسوم به «معجم البلدان» اشتغال داشت زیرا پیش از فتنهٔ مغول کتابخانه‌های مرو بسیار مشهور بود. یاقوت خود به این مطلب اشاره کرده گوید اگر حملهٔ مغولان به آن شهر و ویرانی آن بلده نبود من تا پایان زندگی خویش در مرو می‌ماندم. یاقوت از جمله کتابخانه‌های مرو به دو کتابخانه اشاره می‌دارد که عبارت‌اند از کتابخانهٔ عزیزیه با دوازده هزار جلد کتاب و کتابخانهٔ ضمیریه در خانقاه دراویش که دویست جلد کتاب بیش نداشت ولی به گفتهٔ یاقوت هر جلد از دویست سکه طلا یعنی دویست دینار بیشتر می‌ارزید زیرا همهٔ نسخ آن منحصر به فرد و غیرقابل تقویم بود. همین‌طور از کتابخانهٔ خواجه نظام‌الملک، وزیر معروف سلجوقیان نیز یاد می‌کند که از معروف‌ترین کتابخانه‌های مرو بوده است. یاقوت که مقارن حملهٔ مغول در مرو بوده است می‌نویسد از مرو در ۶۱۶ بیرون رفتم در حالی که در حد اعلای نیکویی بود. همین‌که مغولان ذر سال ۶۱۸ ه‍.ق به مرو نزدیک شدند یاقوت از آنجا به موصل گریخت و این شهر در حملهٔ مغول به کلی ویران شد بدین توضیح که پس از فرار سلطان محمد خوارزمشاه مجیر الملک حاکم سابق مرو به حفظ مرو در برابر مغول پرداخت و شیخ الاسلام مرو و قاضی سرخس را که قصد تسلیم شدن داشتند کشت و مغول شهر را محاصره کردند. مرو پنج روز مقاومت کرد اما سرانجام تسلیم تولی پسر چنگیز شد و وی تمام مردم شهر را امر کرد به خارج شهر بروند و خود بر کرسی زرین نشست و سران خوارزمشاهی را دستور داد گردن زدند و مردم را میان لشکریان بخش کرد و مغول همه را از زن و مرد و کودک کشتند و سپس مرو را آتش زد و تربت سنجر را سوخت و قبرها را به طمع دفینه نبش کرد و در این واقعه هفتصد هزار آدمی کشته شدند و هیچ‌کس از ساکنان آنجا باقی نماند که بتواند آنها را دفن کند.[۶][۷][۸] ابن اثیر گوید مقبرهٔ سلطان سنجر را هم مانند مساجد و تمامی کتابخانه‌های معروف و مشهور مرو و دیگر اماکن سوزاندند. حافظ ابرو بر این گفته افزوده گوید مغول‌ها بناها و سدها و مقسم‌های آب رود مرغاب را که تعداد آنها در زمان سلجوقیان خیلی زیاد شده بود نیز خراب کردند. ابن بطوطه نیز که در قرن هشتم از مرو گذر کرد، ویرانه‌ای از آن بیش ندید. پیداست که پس از این ویرانی و قتل و سوختن مرو آن رونق و شکوه سابق را نتوانست بیابد خاصه با رونقی که هرات در دورهٔ تیموریان و صفویه یافته بود. فقط بعدها مرو اندکی از آبادی سابق را به دست آورد زیرا امیر تیمور در ضمن جنگ‌های خود مکرر به این شهر آمدورفت کرده در آنجا توقف می‌نمود و معمولاً در مکانی رحل اقامت می‌افکند که شرف‌الدین علی یزدی آن را ماخان ضبط نموده و دور نیست همان ماجان باشد که چنانچه سابقاً گفتیم حومه‌ای پهناور در سمت باختر مرو بود. مرو در زمان شاهرخ فرزند و جانشین امیر تیمور که در سال ۸۱۲ به تجدید آبادی آن همت گماشت قسمتی از عظمت و شکوه سابق را به دست آورد، به طوری که در سال ۸۲۱ هجری که حافظ ابرو تاریخ خود را نوشته گوید مرو دوباره معمور و آباد شده است.[۹] نبرد مرو در سال ۸۸۹ خورشیدی (۹۱۶ قمری) میان سپاه ازبکان به فرماندهی شیبک خان ازبک (بنیانگذار سلسله شیبانیان یا ازبکان) با سپاه قزلباش ایران به فرماندهی شاه اسماعیل یکم (بنیانگذار پادشاهی صفویان) رخ داد. در این جنگ که در نزدیکی مرو روی داد، سپاه ازبک شکست خورد و شیبک خان کشته شد. در پی این جنگ مرزهای ایران از سوی شمال خاوری به رود جیحون رسید و خراسان از دست ازبکان بیرون آمد. در اوایل سده دوازدهم/هجدهم، ایرانی‌ها قلمرو خانات خیوه و بخارا را به خاک خود مُنضم ساختند؛ اما خانات بخارا بار دیگر در نیمه دوم همین سده مستقل شدند و مرو را دوباره تصرف و جمعیت آن را به‌طور کامل به بخارا منتقل کردند.[۱۰] این ویرانی شهر و انتقال کامل جمعیت آن به بخارا در سال‌های ۱۷۸۸ تا ۱۷۸۹ میلادی و توسط شاه‌مراد روی داد. پس از آن سالورهای آمودریا و تقریباً تمامی دوستانشان از طایفه ساریک به منطقه آمده و در واحه مرو نشیمن گزیدند.[۱۱] در دورهٔ صفویه و افشاریه و قاجاریه گهگاه سرکشان نواحی مخصوصاً ازبکان و خان‌های خیوه، مرو را مورد تاخت و تاز قرار می‌دادند چنان‌که من‌باب مثال در ۱۲۷۶ ه‍.ق محمدامین‌خان والی خوارزم به حدود مرو آمده و به تعرض خراسان پرداخته است و فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داده و کشته و سر او را به تهران فرستاده است. چون روز ورود سر او به تهران مصادف با روز عید بود در موقع سلام عام مژدهٔ این فتح را به ناصرالدین شاه دادند. جنگ مرو (دوره قاجار) اما تعرض ترکمانان و حکام اطراف امری عادی شده بود بدین مناسبت ناصرالدین شاه در اواخر سال ۱۲۷۶ ه‍.ق حشمت‌الدوله حمزه میرزا به همراهی میرزا قوام‌الدوله آشتیانی با چهل هزار سپاهی روانهٔ حدود مرو کرد. اما این لشکر بسبب بی‌احتیاطی و اختلافی که بین حشمت‌الدوله و قوام‌الدوله بود از ترکمانان شکست خوردند و نزدیک به دو سوم آنان کشته یا اسیر شدند و در این اوان روسها که به حدود شمال دریاچهٔ آرال و مشرق دریای خزر رسیده و به تصرف ترکستان شرقی و غربی و دره‌های سیحون و جیحون شروع کرده بودند به نواحی تحت تابعیت ایران نیز دست انداختند، از جمله خیوه را در ۱۲۷۰ و تاشکند و سمرقند و بخارا را در ۱۲۸۱ و ۱۲۸۵ اشغال کردند و با استیلای بر این نواحی به درهٔ آرال اترک و ترکمن صحرا نزدیک شدند و در ۱۲۹۸ ه‍.ق در گوگ‌تپه ترکمانان تکه را به کلی از پای درآوردند و سرانجام در محرم ۱۲۹۹ ه‍.ق خط مرزی کنونی بین دولت ایران و روسیه به موجب معاهده‌ای مقرر شد. باستان‌شناسی مرو مرو به دلیل جایگاه راهبردی در واحه‌ای حاصلخیز در بیابان قره‌قوم و قرار گرفتن در مسیر کاروان‌رو جاده ابریشم، تاریخی طولانی و درخشان داشته است. این مجموعه شهری شامل چندین شهر دیواردار پیوسته است که در دوره‌های گوناگون ساخته شده‌اند. [۱۲] پژوهش‌های باستان‌گیاه‌شناسی نشان می‌دهد که کشت گندم، جو، ارزن و انگور از عصر برنز تا سده هجدهم در این واحه تداوم داشته است.[۱۲] این امر حاکی از موفقیت ساکنان مرو در مدیریت بلندمدت آب و چیره شدن بر مشکلاتی چون شور شدن خاک است.[۱۲] یکی از یافته‌های مهم، کشف پنبه به عنوان یکی از محصولات اصلی کشاورزی از میانه دوره ساسانی است.[۱۲] شهر آغازین: ارک‌قلعه و کافرقلعه بازمانده‌هایی از مرو باستان، امروزه معروف به قزقلعه (قلعه دختر) نخستین شهر در این ناحیه، ارک‌قلعه، در سدۀ ششم پیش از میلاد، همزمان با دوره هخامنشیان، بنیان نهاده شد.[۱۲] این ارگ با دیوارهای عظیم گلین خود، مساحتی حدود بیست هکتار را در بر می‌گرفت.[۱۲] پس از آن، در دوره سلوکیان و به دست آنتیوخوس اول، شهر جدیدی به نام گئورقلعه (کافرقلعه) ساخته شد و ارک‌قلعه به عنوان ارگ آن به کار رفت.[۱۲] گئورقلعه شهری تقریباً مربع‌شکل به ابعاد دو در دو کیلومتر بود که با دیوارهای بلند و خندقی محافظت می‌شد.[۱۲] کاوش‌های باستان‌شناسی نشان‌دهنده همزیستی ادیان گوناگون در این شهر بوده است.[۱۲] وجود دو معبد بودایی در نوشته‌های یک اسیر چینی به نام دو هوآن ذکر شده که یکی از آن‌ها، استوپا و صومعه‌ای در گوشه جنوب شرقی شهر، در دهه پنجاه میلادی کاوش شد.[۱۲] همچنین، شواهد ادبی و باستان‌شناختی مانند مُهری با نقش صلیب، حضور یک جامعه پررونق مسیحی نسطوری را تأیید می‌کند.[۱۲] یکی از یافته‌های مهم در گئورقلعه، کارگاه‌های تولید پولاد به روش هم‌جوشی است که به سده‌های نهم و دهم میلادی تعلق دارد.[۱۲] این روش که در نوشته‌های ابوریحان بیرونی نیز به آن اشاره شده، با روش ووتز هندی تفاوت دارد و نشان‌دهنده فناوری پیشرفته متالورژی در این مرکز شهری است.[۱۲] شهر سده‌های میانه: سلطان‌قلعه دیوارهای مرو در سده هشتم میلادی، مرکزیت شهری به تدریج از گئورقلعه به حومه غربی آن، که بعدها به سلطان‌قلعه معروف شد، منتقل گشت.[۱۲] اوج شكوه مرو در دوران سلجوقیان در سده‌های یازدهم و دوازدهم میلادی بود که این شهر پایتخت امپراتوری سلجوقی و یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی جهان اسلام شد.[۱۲] سلاطینی چون طغرل، آلپ ارسلان، ملکشاه و سلطان سنجر در این شهر به خاک سپرده شدند.[۱۲] سلطان‌قلعه که در ابتدا بدون دیوار بود، در زمان ملکشاه دیوارکشی شد و بعدها با افزودن حومه‌های شمالی و جنوبی در زمان سلطان سنجر، به یکی از بزرگ‌ترین شهرهای جهان در سده‌های میانه تبدیل گشت.[۱۲] در گوشه شمال شرقی این شهر، ارگ سلطنتی یا شهریار ارگ ساخته شد.[۱۲] امروزه تنها آرامگاه سلطان سنجر از آن دوران برجای مانده است که گنبد فیروزه‌ای آن به گفته یاقوت حموی از فاصله سه روز راه دیده می‌شد.[۱۲] برخلاف تصور رایج که شهر مرو پس از حمله مغول در سال هزار و دویست و بیست و یک میلادی به کلی نابود شد، شواهد باستان‌شناسی حاکی از تداوم سکونت در بخش‌هایی از شهر و حومه آن در دوران پساسلجوقی است.[۱۲] کشف یک معبد کوچک بودایی با معماری متأثر از هنر چینی که احتمالاً در سال هزار و دویست و نود و پنج میلادی ویران شده، یکی از این مدارک است.[۱۲] شهر تیموری: عبدالله‌خان‌قلعه حصار مرو در سال هزار و چهارصد و نه میلادی، شاهرخ تیموری شهر جدید و کوچکتری را در جنوب سلطان‌قلعه بنا کرد که امروزه به عبدالله‌خان‌قلعه مشهور است.[۱۲] این شهر که تنها یک کیلومتر مربع مساحت داشت، دارای نقشه‌ای منظم و چهار دروازه بود.[۱۲] اندازه کوچک‌تر آن نشان‌دهنده کاهش اهمیت مرو در این دوره و انتقال مراکز قدرت به شهرهایی چون سمرقند و هرات بود.[۱۲] شهرهای خواهرخوانده افغانستانبلخ؛ جمهوری آذربایجانباکو؛ چین ووهان؛ کرواسی زاگرب؛ مصر قاهره؛ ایران نیشابور، تبریز، همدان و اصفهان؛ عراق بغداد، کربلا و کرکوک؛ اسرائیل فلسطین اورشلیم؛ ایتالیا ونیز؛ کویت کویت؛ پاکستان لاهور؛ فلسطین غزه؛ روسیه سن پترزبورگ؛ عربستان سعودی مدینه و مکه؛ سوریه دمشق و حلب؛ تاجیکستان خجند؛ ترکیه استانبول، قونیه، بورسا و ازمیر؛ ترکمنستان نسا و کهنه‌گرگانج؛ امارات متحده عربی دبی؛ ازبکستان بخارا و سمرقند. جستارهای وابسته خراسان نیشابور هرات بلخ کوچ اجباری اهالی مرو به امیرنشین بخارا اخراج ایرانیان از مرو تاجیک‌ها نبرد مرو جنگ مرو تاریخ مرو منابع مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به مرو (شهر باستانی) در ویکی‌گفتاورد موجود است. در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ مرو (شهر باستانی) موجود است. ایران باستان، پیرنیا جلد ۲ ص ۲۱۸۸ و ۲۶۵۱ غفاری‌فرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، سازمان سمت، ۱۳۸۱. (صص ۷۳ تا ۸۶) قاضی احمد منشی قمی، خلاصة التواریخ (۲ جلد، تاریخ صفویه از شیخ صفی تا اوایل شاه عباس یکم)، به تصحیح احسان اشراقی Yakubovskii، A.Yu.؛ Bosworth، C.E. (۲۰۰۷). Bosworth، Clifford Edmund، ویراستار. Historic Cities of the Islamic World. Brill. ص. ۴۰۱. شابک ۹۷۸-۹۰۰۴۱۵۳۸۸۲. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۲۰. Merv, the conventional form of the Arabic Marw or Marw al-Shāhijān, an ancient city of the northeastern part of the Iranian world, in medieval Islamic times, in the province of Khurasan. The site of Merv now lies over the border from the Islamic Republic of Iran and within the Turkmen Republic, near the modern town of what was in Soviet times Mary. The form of the name Marw al-Shāhijān clearly related to the city's position in pre-Islamic and early Islamic times as the seat of the representatives of royal authority, the marzbāns of the East, and its role as a bastion of this part of the Iranian world as a bastion against barbarian pressure from the inner Asian steppes. Tharoor, Kanishk (12 August 2016). "Lost cities #5: how the magnificent city of Merv was razed – and never recovered". The Guardian. Archived from the original on 29 April 2021. Retrieved 18 March 2019. livius: margiana لسترینج، گای (۱۳۹۳). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۴۲۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۵-۸. Strabo , Geographia , Book 11 , Chapter 11 Naimark, Norman (2017). Genocide A World History. Oxford University Press. p. 21. ISBN 978-0-19-976526-3. The city of Merv fell in February 1221 to Tolui, Genghis Khan’s youngest son, who is said to have massacred 700,000 persons while sparing some eighty craftsmen. Goldstein, Joshua (2011). Winning the War on War The Decline of Armed Conflict Worldwide. Penguin Publishing Group. pp. 45–63. ISBN 978-1-101-54908-7. Bonner, Jay (2017). Islamic Geometric Patterns Their Historical Development and Traditional Methods of Construction. Springer New York. p. 115. ISBN 978-1-4419-0217-7. لسترینج، گای (۱۳۹۳). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۴۲۷–۴۲۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۵-۸. دانشنامه جهان اسلام: سرواژه ترکمنستان. http://www.turkotek.com/salon_00132/salon.html Herrmann, G. (1997). Early and Medieval Merv: A Tale of Three Cities. Albert Reckitt Archaeological Lecture. نبو میراث جهانی یونسکو در ترکمنستان نبو پایتخت‌های ایران نبو شهرهای باستانی ایران نبو جغرافیای اوستایی نبو ساتراپی‌های شاهنشاهی هخامنشی (سنگ نبشته‌های بیستون / تخت جمشید / نقش رستم / شوش / دیو) نبو استان‌های ساسانی نبو خراسان نبو ولایت‌های ترکمنستان (مرکز) نبو ولایت‌های صفویان داده‌های کتابخانه‌ای ویرایش در ویکی‌داده نبو شاهنامهٔ فردوسی، داستانِ ۷۵: پادشاهی یزدگرد شهریار نبو شهرک‌های سلوکیان رده‌ها: باستان‌شناسی در آسیا پایتخت‌های خلافت‌ها تاریخ خاورمیانه شهرهای آسیای میانه شهرهای اشکانیان شهرهای بنیان‌گذاری‌ شده توسط اسکندر کبیر شهرهای راه ابریشم شهرهای ساسانیان شهرهای نابودشده شهرهای ویران‌شده کشورها و سرزمین‌های ایرانی محوطه‌های باستان‌ شناختی در ترکمنستان مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌ شده در سده ۶ (پیش از میلاد)مناطق مسکونی پیشین در ترکمنستان میراث جهانی در ترکمنستان ولایت مرو امصار این صفحه آخرین‌ بار در ۲ نوامبر ۲۰۲۵ ساعت ۰۵:۲۸ ویرایش شده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جامع مرو. [ م ِ ع ِ م َرْوْ ] (اِخ ) یاقوت چنین آرد: در مرو دو جامع هست که یکی جامع حنفیه و دیگری جامع شافعیه است و هر دو در یک حصار قرار گر...
مرو شهجان . [ م َرْ وِ ش َ ] (اِخ ) مرو شاهجان است . (از برهان ). رجوع به مرو و مرو شاهجان شود.
خلیلی مرو. [ خ َ م َرْوْ ] (اِ مرکب ) نام قسمی از آلوی معروف است . (غیاث اللغات ).
مرو شاهجان . [ م َرْ وِ ] (اِخ ) یکی از دو شهر خراسان مشهور به مرو. این مرو از مروالرود بزرگتر است و آن مشهورترین شهرهای خراسان وقصبه ٔ آن م...
مرو شاهجهان . [ م َرْ وِ ج َ ](اِخ ) مرو شاهجان . رجوع به مرو و مرو شاهجان شود.
مرو شاهیجان . [ م َرْ وِ ] (اِخ ) مرو شاهجان . (روضات ص 47). رجوع به مرو و مرو شاهجان شود.
پیرشاه مرو. [ هَِ م َ ] (اِخ ) در شعر خاقانی اشارت به پیری است صاحب دستگاه معنوی مقیم شهر ری : بر در پیرشاه مرو به ری آمد الب ارسلان ندا...
مروشاهی جهان . [ م َرْ وِ ج َ ] (اِخ ) مرو شاهجان . (تذکرة الملوک ص 5). رجوع به مرو و مروشاهجان شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.