اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فامدار

نویسه گردانی: FAMDʼR
فامدار.(نف مرکب ) مدیون . (یادداشت بخط مؤلف ) :
فامداران تو باشند همه شهر درست
نیست گیتی تهی از فام ده و فامگذار.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.