اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وضعی

نویسه گردانی: WḌʽY
وضعی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به وضع و شکل و طرز. (ناظم الاطباء).
- حرکت وضعی (وضعیة) ؛ در مقابل حرکت انتقالی . حرکت بر دور محور خود. (ناظم الاطباء).
- حرکت وضعی زمین ؛ گردش زمین است به دور خود در هر بیست وچهار ساعت یک مرتبه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بی وضعی . [ وَ ] (حامص مرکب ) (از: بی + وضع + ی ) حالت بی وضع. صفت بی وضع. بداطواری . (آنندراج ). بی ترتیبی . نداشتن آداب و اطوار نیک . (ناظم ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ساده وضعی . [ دَ / دِ وَ ] (حامص مرکب ) بی هنری . سادگی . حماقت . (ناظم الاطباء).
کوچک وضعی . [ چ َ / چ ِ وَ ] (حامص مرکب ) خرد و حقیر بودن . خرد و باریک اندام بودن : ز کوچک وضعی خود نال خوش صوت کشد دایم بزرگیها از این ساز.م...
حرکت وضعی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ حرکت در وضع. حرکتی که با آن جسم از وضعی به وضع دیگر منتقل شود، چه متحرک به ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.