اجازه ویرایش برای همه اعضا

ترکی قشقائی به عبی لغت قشقائی

نویسه گردانی: TRKY QŠQAʼY BH ʽBY LḠT QŠQAʼY
زبان ترکی قشقایی یکی از زبان‌های شاخه جنوب غربی زبان‌های ترکی است که قشقایی‌ها بدان تکلم می‌کنند. این زبان در استان فارس و جنوب استان کهگیلویه و بویراحمد تکلم می‌شود و مراکز اصلی آن شهرهای شیراز، گچساران و فیروزآباد است.[۱] .زبان قشقایی ارتباط نزدیکی با زبان ترکی آذربایجانی دارد، و برخی زبانشناسان قشقایی را گویشی از آن زبان در نظر می‌گیرند.[۲]
شعری به زبان ترکی قشقایی [ویرایش]

من حیرانام چرخ فلک اَلیندن ازل گؤندن خلقی دردَه سالان‌دیر
بیرین گؤررَنگ اوزاق سالوب ائلیندن بیرین غمخوار اِدیب اوتا یانان‌دیر
بو دؤنیادا هر کیم گؤردؤم بیر حالدا هِچ گؤرمَه‌دیم کج‌خیالی دؤز یولدا
نؤچه عاشق هنوز گؤزی گؤی خالدا قوجا عارف شیلال بویی کمان‌دیر
هر کیمی که دلبر یوخو، دل یوخو باغچادیر کی خار واری‌دیر، گؤل یوخو
کیمسه‌ای کی خوشلوق اونا یول یوخو یاتان بختی هر دیارا گمان‌دیر
بیرین گؤررَنگ بختی‌یاردیر کامگار هر دم اونونگ عیش و نوشی برقرار
بیزَه بهره آغساق اِشَک طلبکار اوندان سورا یامان آرواد طوفان‌دیر
مظلوم چکَر رنج و محنت انتظار ظالم تاپار خلق مالی‌نان اعتبار
ناکس بولور نیرنگ‌اینن اقتدار دؤز یولونان سلطان اولماق یالان‌دیر
محسن دییَر شیرین عمرؤنگ باش اولور نازبالیشینگ بیردن اینچه داش اولور
یاخچی یامان راز و رمزینگ فاش اولور غافل اولمادؤنیا خواب گران‌دیر
[۳]
چند ضرب‌المثل ترکی قشقایی [ویرایش]

اؤزؤنگه بیر ایگنه وور، اؤزگه‌یه بیر جوالدوز.[۴]
ائوینگی تمیس ساخلا قوناق گلر، اؤزؤنگؤ تمیس ساخلا اؤلؤم گلر.[۵]
ایت‌اینن یولداش اول؛ چوماغی الدن یئره قویما.[۶]
ایش وختینده چلاقام؛ ییَنده قلچماق.[۷]
بیچاق اؤزین کسمز.[۸]
تات گچیسیننگ قرخیمچلیگ اؤرگَنیر.[۹]
تاری ایسته‌یه نی قورد یئمز.[۱۰]
توتینگ شرفِه قِردِه طَنَفِه.[۱۱]
خروسونگ قویروغینا اینا نما، تیلکینینگ آندینا.[۱۲]
خوش‌حساب آدام، قاضی قاپسینا گئدمز.[۱۳]
قَلبِر قیلانا دِیِر ایکِه دلیگ وارینگ دِر.[۱۴]
گئری‌دن گلنینگ ایکه داش النه.[۱۵]
وراج کؤپک اِیه‌سئنه قوناق بولار.[۱۶]
هر کسینگ هی وای.[۱۷]
تاره بیمش اشگه شاخ ور میسه
قیزم سنه دیرم گلینم سن اشد
قیچینگ اوزاد یور قانیگ بابه
الم نچه قیریلرده که کج بیته
الاهم بیر بیرم
قرخان گزه چپ دیر
مالینگ گز له قنشسینگ اغیره ادمه
فنشه ایمید نه قالان شام سز فالار
بیر آلانان ایکی الان ماز
جان چکنگ جانیگ چیخ میه
منابع و توضیحات [ویرایش]

↑ Ethnologue report for language code: qxq
↑ Linguistic Lineage for Kashkay
↑ ترجمه:
من از کار فلک در حیرتم که از روز ازل انسانها را به درد و رنج مبتلا می‌کند. (فلک) یکی را از قوم و قبیله‌اش دور می‌کند و دیگری پیوسته همدم غم است و در آتش (ناراحتی یا هجران) می‌سوزد.
هر کسی در این عالم وضعیتی خاص دارد. هیچ آدم کج‌اندیشی را به راه راست ندیده‌ام. چه بسا عشاقی که هنوز انتظار معشوق زیبایشان را می‌کشند و عارفان پیر، قدشان خم شده‌است (و هنوز به مقصودشان نرسیده‌اند).
هر که معشوق ندارد، (یقیناً) دل ندارد و همچون باغچه‌ای است که فقط خار دارد و بدون گل است. کسی که (زندگیش را) بدون خوشی به سر می‌برد، بخت خوابیده‌اش به هر دیار...(؟)
(در این دنیا) بخت با یکی یار است و او کامگار می‌شود. پیوسته بساط خوشی این شخص برقرار است. (اما) نصیب ما از این عالم این است که حتی به الاغ لنگ هم بدهکاریم و علاوه بر این از این همسر ناسازگار که دیگر جای خود دارد.
مظلوم (دائم) در انتظار فرارسیدن، رنج و محنت است؛ اما وجههٔ انسان ظالم، مرهون دارایی مردم است. شخص خبیث با مکر و حیله اقتدار می‌یابد. با درست‌کاری، سروری یافتن (ادعای) دروغ است.
محسن (سرایندهٔ شعر) می‌گوید عمرت (بالاخره روزی) به سر خواهد رسید و به جای بالش ناز، سنگ بر بسترت خواهد بود. (در آن روز) اسرارت فاش خواهد شد. (پس) غافل مباش چون این عالم (همانند) خوابی سنگین است. (از کتاب آی سودا، مجموعه شعر ترکی قشقایی)
↑ یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگری.
↑ خانه خود را تمیز نگه دار؛ شاید مهمان بیاید و خودت را تمیز نگه دار؛ چون مرگ ناگهان سر می‌رسد.
↑ با سگ دوستی کن؛ اما چماقت را بر زمین مگذار.
↑ وقت کار کردن چلاقم؛ اما زمان خوردن قلچماق.
↑ چاقو دسته خود را نمی‌برد.
↑ با بز روستایی‌ها چیدن موی بز را یاد می‌گیرد - کنایه از آزمایش و تمرین روی مال دیگران
↑ کسی که محبوب خدا باشد، طعمهٔ گرگ نمی‌شود.
↑ شرف رو بگیرین که طناب رو پاره می‌کند - کنایه از عصبانیت و سر و صدا کردن بی‌جا
↑ به زیبایی دم خروس و قسم خوردن روباه اطمینان نداشته باش.
↑ آدم خوش معامله راهش به در خانهٔ قاضی نخواهد افتاد.
↑ از عیب خود اطلاع ندارد
↑ رعایت نکردن حق دیگران
↑ سگی که بی‌جهت عوعو کند، برای صاحبش مهمان پیدا می‌کند.
↑ هر کی به هر کی است.
آی سودا مجموعه شعر ترکی قشقایی، محسن رجایی‌پناه (قرخلو)، انتشارات راهگشا، شیراز: ۱۳۸۱.
فرهنگ معین، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵
[نمایش]
ن • ب • و
زبان‌های ترکی
[نمایش]
ن • ب • و
زبان‌های رایج در ایران
رده‌ها: زبان‌های آلتایی زبان‌های ایران زبان‌های پیوندی زبان‌های ترکی زبان‌ها

قس عربی

لغة قشفائیة هی إحدی اللغات الترکیة ویمکن یصنفها بعض علاماء اللغة علی أنها من لهجات الآذریة الترکیة [1] یتحدثها قبیلة قشقای (قبائل من الترکمان) وهم مجموعة عرقیة تعیش فی فارس بإیران. وتختلف تقیرات المتحدثین بهذه اللغة. وطبقاً لإثنولوج یتحدثها حوالی ملیون ونصف.[2]

مثل اللغة الأذریة الجنوبیة تستخدم الأبجدیة العربیة الفارسیة. ویتحدث القفشائیون اللغة الفارسیة کلغة أدبیة.

[عدل]مراجع

^ الغات الترکیة. رابطة الثقافة والعلاقات الإنسانیة. وُصِل لهذا المسار فی 22 یونیو،2012..
^ Ethnologue report
هذه بذرة تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: لغات ترکیةلغات إلصاقیةلغات إیران

قس ترکی آذری

Qaşqay dili — İranda təxminən 1,5 milyon qaşqayın danışdığı və oğuz dil qrupuna aid türk dili. Qaşqay dili Azərbaycan dilinə çox yaxındır və bəzi hallarda hətta bu dilin ləhcələrindən biri kimi qəbul edilir.[2]
İranda 1982-ci ildə aparılan siyahıyaalmanın nəticələrinə görə 200 000 adam bu dilin onun ana dili olduğunu qeyd etmişdir. 1997-ci ildə aparılan araşdırma nəticəsində təxminən 1,5 milyon adamın (burada yalnız köçəri həyat tərzi sürən qaşqaylar nəzərə alınmışdır) qaşqay dilində danışdığı ehtimal olunmuşdur.
[redaktə]İstinadlar

↑ Ethnologue
↑ http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=qxq
Dil ilə əlaqədar bu məqalə qaralama halındadır. Məqaləni redaktə edərək Vikipediyanı zənginləşdirin.

[göstər]
g • m • r
Türk dilləri
Kateqoriyalar: Dil qaralamalarıQaşqay diliİran dilləriİsfahan ostanında danışılan dillərAzərbaycan dili

قس انگلیسی

Qashqai (also spelled Ghashghai, Ghashghayi, Qašqāʾī, [1] [2] Qashqa'i, and Qashqayi) is a Turkic language spoken by the Qashqai people, an ethnic group living mainly in the Fars region of Iran. Estimates of the number of Qashqai speakers vary. Ethnologue gives a figure of 1.5 million.[3] The Qashqai language is closely related to Azerbaijani, and some linguists consider it to be a dialect of that language.
Like the South Azerbaijani language in Iran, Qashqai uses the Persian modification of the Arabic script. The Qashqai also speak Persian, and use it as their literary language.
[edit]Note

^ Qašqāʾī tribal confederacy: Language at Encyclopædia Iranica, by Michael Knüppel
^ Azeri Turkish at Encyclopædia Iranica, by Gerhard Doerfer
^ Ethnologue report
Qashqai language test of Wikipedia at Wikimedia Incubator
[hide] v t e
Turkic languages
Italics indicate extinct languages
Oghur
Bulgar Chuvash Hunnic Khazar Turkic Avar
Karluk
Aini1 Chagatai Ili Turki Lop Uyghur Uzbek
Kypchak
Ponto-Caspian (Crimean Tatar2 Cuman Karachay-Balkar Karaim Kipchak Krymchak Kumyk Urum2) Aralo-Caspian (Altai Baraba Fergana Kipchak Karakalpak Kazakh Kyrgyz Nogai) Uralo-Caspian (Bashkir Old Tatar Tatar)
Oghuz
Afshar Azerbaijani Crimean Tatar2 Gagauz Balkan Gagauz Turkish Khorasani Turkic Old Anatolian Turkish Ottoman Turkish Pecheneg Qashqai Salar Turkish Turkmen Urum2
Arghu
Khalaj
Siberian
Chulym Dolgan Fuyü Gïrgïs Khakas Shor Tofa Tuvan Western Yugur Sakha/Yakut
1 Mixed language. 2 Classification disputed.

This language-related article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: Agglutinative languagesLanguages of IranTurkic languagesLanguage stubs
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.