اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احتراص

نویسه گردانی: ʼḤTRʼṢ
احتراص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آزمند شدن . || کوشش کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
احتراث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کشت کردن . (حبیش تفلیسی ) (تاج المصادر). حَرْث . کشاورزی کردن . کشاورزی . || کسب کردن . (تاج المصادر). ورزیدن .
احتراس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خود راپاس داشتن . (منتهی الارب ). خویشتن را از چیزی نگاه داشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). تحرّس . (زوزنی ). احتفاظ. خ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.