گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شکنجی نویسه گردانی: ŠKNJY شکنجی . [ ش ِ ک َ ] (ص نسبی ، اِ)مار شکنجی . ماری سرخ . (یادداشت مؤلف ) : برآمد ز کوه ابر مازندران چو مار شکنجی و ماز اندران .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود