اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نافذة

نویسه گردانی: NAFḎ
نافذة. [ ف ِ ذَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نافذ. رجوع به نافذ شود. || رخنه هائی در دیوار که از آن نور و جز آن به داخل می تابد. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || طعنة نافذة؛ جراحتی که سوراخ کند. جراحتی که سبب سوراخ کردن شود. (از معجم متن اللغة). منتظمة الشقین . (اقرب الموارد) (از المنجد) (معجم متن اللغة). ج ، نوافذ.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دائره ٔ نافذة. [ ءِ رَ / رِ ی ِ ف ِ ذَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) دائره ٔ میان سینه یا بر سوی اسب . هی الثالثة عشرة من الدوائر التی تکون فی ال...
نافزة. [ف ِ زَ ] (ع اِ) واحد نوافز است . رجوع به نوافز شود:نوافزالدابة؛ پایهای ستور. (منتهی الارب ). قوائمها، واحدتها: نافزة. (معجم متن اللغة). ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.