اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چمباتمه

نویسه گردانی: CMBATMH
چمباتمه . [ چ ُ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) در تداول تهرانیان ، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک . چمبک . و رجوع به چمباتمه زدن و چمباتمه نشستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چمباتمه زدن . [ چ ُم َ / م ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) چُنْدَک زدن . سرپا نشستن . پس زانو نشستن . به چک نشستن . زانو در بغل گرفتن .
چمباتمه نشستن . [ چ ُ م َ / م ِ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) سر پا نشستن . چمبک زدن . چندک زدن . به چک نشستن . پس زانو نشستن . چمباتمه زدن . و رجوع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.