اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جغبوت

نویسه گردانی: JḠBWT
جغبوت . [ ج َ ] (اِ) چغبوت . جغبت . جبغوت .آکنه . رجوع به همین لغات شود. حشوآکنده . (شرفنامه ٔ منیری ). پشم آکنده و پنبه آکنده . (برهان ) :
موی سر جغبوت و جامه ریمناک
از برون سو باد سرد و بیمناک .

رودکی .


چون یکی جغبوت پستان بند اوی
شیردوشی زد بروزی یک سبوی .

طیان .


در خرابات ریش خصمانش
گشت در زیر قحبگان جغبوت .

شمس فخری .


|| روده ٔ انباشته از مصالح . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.