تثؤب
نویسه گردانی:
TṮWB
تثؤب . [ ت َ ث َءْ ءُ ] (ع مص ) خمیازه کردن (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دهان دره کردن از فرط کسالت . (از قطر المحیط). دهان دره . دهن دره . ثوباء. خامیازه . آسا. تثائب . فاژیدن . خمیازه کشیدن . آسا کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || تثؤب خبر؛ تجسس کردن آن . (منتهی الارب ). پژوهش و تجسس خبر کردن .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تثوب . [ ت َ ث َوْ وُ ] (ع مص ) نوافل خواندن بعداز فریضه . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسب ...
تصوب . [ ت َ ص َوْ وُ ] (ع مص ) به نشیب فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فرودآمدن از بالا به نشیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الا...