زش
نویسه گردانی:
ZŠ
زش . [ زُ ] (اِ) نم . ژاله . شبنم . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زش . [ زَ ] (حرف ) هزوارش «زیش » ۞ ، «زیش » ۞ ، پهلوی «ایش » ۞ به معنی چه از او، به او. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی چه باشد، چنانکه زش ...
ظش . [ ظَش ش ] (ع ص ) جای سخت و درشت .
ذش . [ ذَش ش ] (ع مص ) سیر کردن و رفتن . دَش ّ.