اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چاه زنخدان

نویسه گردانی: CAH ZNḴDʼN
چاه زنخدان . [ هَِ زَ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چاه ذقن و چاه زنخ و چاه غبغب . (آنندراج ). چاه زنخ . گودی چانه . (ناظم الاطباء). چاه ذقن و چاه زنخ . (فرهنگ نظام ). گو زنخ . گوی که در زنخ بعضی خوبان باشد. فرورفتگی کوچکی که در زنخ بعضی خوبرویان است :
ای دل گر از آن چاه زنخدان بدرآیی
هر جا که روی زود پشیمان بدرآیی .

حافظ.


ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آبروی خوبی از چاه زنخدان شما.

حافظ.


یوسف من زیر لب تا کی گذاری خال هند
این کبوتر در خور چاه زنخدان تو نیست .

صائب (از آنندراج ).


رجوع به چاه ذقن ، چاه زنخ و چاه غبغب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گودی بین چانه و لب پایین
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.