تعریة
نویسه گردانی:
TʽRY
تعریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ع رو») عروة ساختن توشه دان را: عری المزادة تعریة؛ عروة ساخت توشه دان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (از «ع ری ») برهنه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برهنه نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خلاص کردن کسی را از کاری . (از اقرب الموارد). || (اصطلاح عروض ) بودن جزء است سالم از زیادتی . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تأریة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) اَریه (اخیه ) ساختن ستور را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || الفت افکندن . (تاج المصادر...
طاریة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) ۞ تأنیث طاری . به معنی داهیة است . (منتهی الارب ). داهیه و بلا و آسیب سخت . و رجوع به آفت شود.