اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برداشته

نویسه گردانی: BRDʼŠTH
برداشته . [ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی از برداشتن در تمام معانی . || مرفوع . مرفوعه . رفیع. بلند شده . مرتفع. بلند. افراخته : دیگر پرسید که بگوئید که آن چیست بزرگتر و برداشته تر از آسمان . (ترجمه ٔ تفسیر طبری بلعمی ). || عدد رفع شده در اصطلاح ریاضی . (التفهیم ). || برگزیده : و پوشیده نیست که ملوک برداشته و برگرفته ٔ یزدان اند. (جهانگشای جوینی ). || محمول . حمل شده . بار شده .
- برداشته خاطر ؛ رنجیده و آزرده دل .(آنندراج ).
- برداشته داشتن ؛ سرپا گرفتن : تذریب ؛ برداشته داشتن زن بچه را تا قضای حاجت کند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.