اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرموش

نویسه گردانی: FRMWŠ
فرموش . [ ف َ ] (اِ) به معنی فراموش است که از یاد رفتن و در خاطر نماندن باشد. (برهان ) :
بخور کاین جام شیرین نوش بادت
بجز شیرین همه فرموش بادت .

نظامی .


ترکیب ها:
- فرموش شدن . فرموش کار. فرموش کردن . فرموشی . فرموشیدن . رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
فرموش کار. [ ف َ ](ص مرکب ) فراموش کار. آنکه از یاد ببرد : به سختی صبر ده تا پای دارم در آسانی مکن فرموش کارم . نظامی .رجوع به فراموش کار شود...
فرموش شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از یاد رفتن . فراموش شدن : با لذت طعنه ٔ تو دل رافرموش شد آرزوی مرهم . خاقانی .رجوع به فرموش و فرمش ...
فرموش کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از یاد بردن . مقابل فرموش شدن : هر دو فرموش کن که مرد کریم هم خطا هم عطا کند فرموش . خاقانی .چون کند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.