دسار
نویسه گردانی:
DSAR
دسار. [ دَس ْ سا ] (اِ) لغتی است در دستار به لهجه ٔ شوشتری . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). و رجوع به دستار شود.
- دساربندان ؛ لغتی است در دستاربندان به لهجه ٔ شوشتر. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). رجوع به دستاربندان در ردیف خود شود.
- دسارخوان ؛ لغتی است در دستارخوان به لهجه ٔ شوشتر. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). رجوع به دستارخوان در ردیف خود شود.
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دسار. [ دِ ] (ع اِ)میخ آهن . (منتهی الارب ). میخ آهنین . (دهار). میخ . و گویند آن میخی آهنین است که دو سر تیز دارد و دو تخته را بوسیله ٔ فرو...
دثار. [ دِ ] (ع اِ) جامه ٔ بر تن و آن بالای شعار باشد از جامه ها. (منتهی الارب ). جامه ٔ بر تن . (ناظم الاطباء). جامه که بتن ملصق نباشد مانن...
دثار. [ دِ ] (اِخ ) قطان ضبی است . (منتهی الارب ).
دثار. [ دِ ] (اِخ ) ابن محارب بن دثار محدث است . (منتهی الارب ).
ام دثار. [ اُم ْ م ِ دِ ] (ع اِ مرکب ) پشه دان . پشه بند. (از المرصع).