اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کالسکه

نویسه گردانی: KALSKH
کالسکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (روسی ، اِ) ازکلمه ٔ کالسکای روسی گرفته شده است و اصل آن شاید از«کاررزا» یا «کاررُزا»ی ایتالیایی ۞ و کالُش ۞ آلمانی است . (یادداشت مؤلف ): ترجمه ٔ گاری که بانگریزی فیئن خوانند و کالسکه و چاپاری داک گاری که برای سواری ،مابین راه گذارند و کالسکه ٔ اسبی معروف و کالسکه ٔ بخار ریل گاری را گویند. (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ). گردونی که اطرافش بسته است و از پهلو یا ازپشت سر برای دخول در دارد و دو دریچه از برای ورود هوا در آن تعبیه شده است . این لفظ در فارسی جدید است و گویا از زبان روسی است . (از فرهنگ نظام ). مأخوذ از روسی ، گردون چهارچرخه ٔ اطاق دار. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کالسکه چی . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: کالسکه روسی + چی ترکی ) شخصی که کالسکه راند و در عرف کوچبان خوانند. (آنندراج از سفرنا...
کالسکه رو. [ ل ِ ک َ / ک ِ رَ / رُو ] (ص مرکب ) راه و جاده ای که قابل عبور برای کالسکه باشد.
کالسکه ساز. [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه کالسکه میسازد. (ناظم الاطباء). سازنده ٔ کالسکه .
کالسکه خانه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که کالسکه را آنجا گذارند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.