اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انبهی

نویسه گردانی: ʼNBHY
انبهی . [ اَم ْ ب ُ ] (حامص ) مخفف انبوهی :
نز انبهی تواند آمد بگوش بانگ
نز دیدگان تواند رفتن برون نظر.

مسعودسعد.


گوسفندان گر بروننداز حساب
زانبهیشان کی بترسد آن قصاب ؟

مولوی .


بس سرای پر ز جمع و انبهی
پیش چشم عاقبت بینان تهی .

مولوی .


ز انبهی ّ برگ پنهان گشته شاخ
ز انبهی ّ گل نهان صحرا و کاخ .

مولوی .


و رجوع به انبوهی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.