مدرع
نویسه گردانی:
MDRʽ
مدرع . [ م ِ رَ ] (ع اِ) پیراهن کوتاه پشمینه ٔ درشت . (ناظم الاطباء). جبة مشقوقة المقدم . دراعة. (از متن اللغة).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مدرع . ۞ [ م ُ رِ / م ُ دَرْ رَ ] (ع ص ) ماء مدرع ؛ آبی که گیاه حوالی آن را خورده باشند، پس مرعی اندک بعید گردد. (منتهی الارب ). آبی که گ...
مدرع . [ م ُ دَرْ رَ ] (ع ص ) مرد زره پوشیده . (ناظم الاطباء). لابس الدرع . (متن اللغة). || زن پیراهن پوشیده . (ناظم الاطباء). دِرع پوشیده ۞ . ...
مدراء. [ م َ ] (ع ص ) تأنیث اَمْدَر. (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به امدر شود. || زن کلان شکم . (منتهی الارب ). تأنیث امدر است به معنی...