اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باکور

نویسه گردانی: BAKWR
باکور. (ع ص ، اِ) شتابکار. معجل . (از تاج العروس ). || بارانی که قبل از موسم و موقع فرود آید. (از تاج العروس ). باران اول موسمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باران اول . (ناظم الاطباء). || زود از هر چیز و مؤنث آن باکوره است . (منتهی الارب ). زودرس از هرچیز. || نوبر. نوباوه . (آنندراج ). نورس : و فی هذاالیوم یؤتی بالباکور من الغلات فیقرأون علیها و یدعون لها بالبرکة. (آثار الباقیه چ اروپاص 281). نخلة باکور؛ خرمابن زودرس . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
باکور افغان . [ اَ ] (اِخ ) نام امیری که ازطرف شاه شجاع مظفری به کرمان اعزام شده است . در تاریخ وزیری آمده است : شاه شجاع سلطان شبلی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.