اجازه ویرایش برای همه اعضا

وسی

نویسه گردانی: WSY
وسی. {وِ}. (ا. فرانسه.) وسی از ( vessie) فرانسه برابر با بلادر (bladder) انگلیسی. توئی لاستیکی توپ های چرمی قدیم بازی هائی چون فوتبال و والیبال و راگبی که از طریق لوله لاستیکی تعبیه شده در آن با دهان یا تلمبه باد می شد و پس از باد کردن و محکم بستن، لوله را در درون شکاف روئی چرمین توپ تپانده و شکاف را برای محافظت وسی/توئی با بند چرمی جزم و جفت می بستند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
وثی . [ وَ ثا ] (ع مص ) معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بشکند. (ناظم الاطباء). معیوب کردن دست را بی آنکه استخوان شکند. (منتهی الارب ) (آنندر...
وثی . [ وُ ثا ] (ع اِ) دردها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
وصی . [ وَص ْی ْ] (ع مص ) خوار گردیدن بعدِ رفعت و منزلت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گران سنگ شدن سپس ِ سبکی . (منت...
وصی . [ وَ صی ی ] (ع اِ) ج ِ وَصیّة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وصیة شود. || (مص ) درهم و پیوسته روییدن گیاه . وُصی ّ. || (ص ،...
وصی . [ وُ صی ی ] (ع مص ) درهم و پیوسته روییدن گیاه . (از اقرب الموارد). وَصی ّ.
وصی . [ وَ صی ی ] (اِخ ) لقب علی بن ابی طالب علیه السلام . (آنندراج ) : منم بنده ٔ اهل بیت نبی ستاینده ٔ خاک پای وصی . فردوسی .اگر خلد خواهی ...
وصی . [ وَ صی ی ] (اِخ ) لقب حضرت شیث پیغمبر علیه السلام . (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء).
وصیت / کسی که وصیت کننده او را مأمور اجرای وصیت خود کند
وصی /vasi/ معنی ۱. (فقه، حقوق) کسی که وصیت‌کننده او را برای اجرای وصیت خود تعیین می‌کند. ۲. جانشین. ۳. در تشیّع، امام علی که جانشین پیامبر اسلام است. ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.