اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جناغ

نویسه گردانی: JNAḠ
جناغ . [ ج ُ ] (اِ) دامنه ٔ زین اسب باشد که بعربی یون خوانند. (برهان ). غاشیه ٔ زین که اکثر از پوست پلنگ سازند. || نوعی از اسباب زایده ٔ زین باشدکه برای زینت نقاشی کنند، و بجای حرف آخر قاف هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). و آنرابپارسی پون گویند و صاحب جهانگیری و برهان که یون را عربی دانسته اند خطا کرده اند، علی ای حال جناغ بمعنی استخوان سینه ٔ مرغ و حیوان است و چون سینه ٔ زین بهمان شکل است جناغ زین گفته اند. (آنندراج ) :
همه تفاخر آنها بجود و دانش بود
همه تفاخر اینها بغاشیه ست و جناغ .

منجیک .


|| تسمه ٔ رکاب . (برهان ). || سه پایه ای که علما دستاویز بر او نهند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (لغت فرس 236).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جناغ . [ ج َ ] (اِ) استخوانی که قفسه ٔ سینه را در خط وسط و جلو محدودمیکند و 7 زوج دنده های حقیقی قفسه ٔ سینه از طرفین بوسیله ٔ غضروفهای دنده ...
جناق . [ ج ُ ] (اِ) جناغ : شمال صیت تراشد براق برق عنان هلال زین براق تو گشت بدرجناق . سلمان (از شرفنامه ٔ منیری ).رجوع به جُناغ شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.