داموز
نویسه گردانی:
DʼMWZ
داموز. [ وَ ] (اِ) سله و سبدی باشد بزرگ که دو چوب بر دوطرف آن بندند و بدان سرگین و مثال آن کشند. (برهان ). صاحب انجمن آرا گوید: اما در سامی داموز بضم میم وسکون واو دیده شده است . (انجمن آرا) (آنندراج ). وَذوذ. (یادداشت مؤلف ). داموزه . سبد خاشاک . (شعوری ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
دعموظ. [ دُ ] (ع ص ) بدخو. (منتهی الارب ). کج خلق . (ناظم الاطباء). سی ءالخلق . (ذیل اقرب الموارد از لسان ).