اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دسیس

نویسه گردانی: DSYS
دسیس . [ دَ ] (ع ص ، اِ) گنده بغلی که به دوا نرود. || کسی که او راپنهانی به جایی فرستند تا خبر بیاورد. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || کباب . (منتهی الارب ). بریان شده در خاکستر. (از اقرب الموارد). ج ، دُسُس . (اقرب الموارد). || واحد دسس ، ریاکاران .رجوع به دسس شود. || (مص ) پوشیده داشتن مکر و حیله را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دسیس . [ دَ ] (ع مص ) مصدر دَس ّ است در تمام معانی . (ناظم الاطباء). رجوع به دس شود.
(پ) (د ِ س ی س) کسی که برای انجام امور از طرق غیر عادی اقدام کند ، دسیسه گر
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.