گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابناوی نویسه گردانی: ʼBNAWY ابناوی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به ابناء، یعنی اخلاف ایرانیان که با وهزر دیلمی بزمان انوشروان به یمن شدند و بدانجا اقامت گزیدند. رجوع به ابناء شود. ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی علی أبناوی علی أبناوی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن جبلةبن مسلم بن عبدالرحمان أبناوی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به عکوک . رجوع به علی عکوک شود. ابن آوی ابن آوی . [ اِ ن ُ وا ] (ع اِ مرکب ) شغال . شگال . کلب برّی . شار. ابووائل . دَاءَلان . تور. ذئب الارمن . توره . (مهذب الاسماء). گال . اهمر. چغال . ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود