اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خواب و خور

نویسه گردانی: ḴWAB W ḴWR
خواب و خور. [ خوا / خا ب ُ خوَ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواب و خوراک . (یادداشت مؤلف ). کنایه از راحتی و بی خیالی و تنبلی :
خواب و خور کار تن تیره ست تو مر جانت را
چون کنی رنجه چو گاو و خر ز بهر خواب و خور.

ناصرخسرو.


کسی که قصد ز عالم بخواب و خور دارد
اگرچه چهرش خوب است طبع خر دارد.

ناصرخسرو.


گرنه با کام تو بود این همه تقدیر چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست .

ناصرخسرو.


کار خر است خواب و خور ای نادان
با خر به خواب و خور چه شوی همسر.

ناصرخسرو.


باد بر هفت فلک پایه ٔ تختش چندانک
چار صنف حیوان خواب و خور آمیخته اند.

خاقانی .


ببازی نبردم جهان را بسر
که شغلی دگر بود جز خواب و خور.

نظامی .


ز بخت بی ره و آیین و پاو سرمی زیست
ز عشق بیدل و آرام و خواب و خور می گشت .

سعدی (بدایع).


|| فراش . تختخواب . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خور و خواب . [ خوَ / خ ُ رُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عمل خوردن و خوابیدن . کنایه از راحت و آسایش است . (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر همی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.