گفتگو درباره واژه گزارش تخلف محبول نویسه گردانی: MḤBWL محبول . [ م َ ] (ع ص ) صیدی که دام برای وی گسترده باشند اگرچه هنوز به دام نیفتاده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی مهبول مهبول . [ م َ ] (ع ص ) محروم . (ناظم الاطباء). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود